سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لغزش دوستت را برای هنگام یورش دشمنت، تحمّل کن . [امام علی علیه السلام]   بازدید امروز: 12  بازدید دیروز: 14   کل بازدیدها: 39055
 
پارسی وار
 
لوژیون دونور بر سینه بلبل پارسی زبان
نویسنده: فرزند ایران(دوشنبه 86/7/9 ساعت 6:37 عصر)
 
 

بنال ای بلبل دستان، ازیرا ناله‌ی مستان     میان صخره و خارا اثر دارد، اثر دارد


شامگاه گذشته بالاترین نشان فرهنگی دولت فرانسه - لوژیون دونور - به "شهرام ناظری" اعطا شد.


 نشان فرهنگی شوالیه‌ی فرانسه، به‌همراه دیپلم افتخار 12 برگه‌یی، توسط "ترا نووا – مشاور فرهنگی رییس جمهور سابق فرانسه، ژاک شیراک - در یکی از قدیمی‌ترین تالار‌ها شهر پاریس به "بلبل پارسی‌خوان دنیا" تقدیم شد.


ناظری تنها خواننده‌ی ایرانی است که بالاترن لوژیون دونور را دریافت می‌کند.


در این مراسم، ترا نووا عنوان کرد، با صدای شهرام ناظری همه‌ی ما به موسیقی شرق نزدیک شده و با مولانا جلال‌الدین محمد بلخی آشنا شده‌ایم.


او گفت، اجرای‌های ناظری زیباترین و تاثیرگذارترین برنامه‌های تالار شهر پاریس است که در سال بیش از 400 برنامه دارد.


سپس شهرام ناظری در جایگاه قرار گرفت؛ از همه‌چیز تشکر کرد. خدای را سپاس گفت و ابراز کرد که همواره قدردان مردم ایران در داخل و خارج از کشور است؛ چراکه باور دارد طی 30 سال گذشته به‌خوبی حمایتش کردند. او از مادرش یاد کرد که برای به ثمر رساندنش مشقت‌های زیادی کشیده است.


وزیر فرهنگ سابق دولت فرانسه در سخنان با لحنی طنزآمیز ابراز کرد رابطه سیاسی ما با ایران شاید گاهی دچار اشکالاتی شده و تاریک بنماید، اما با هنر و هنرمند همواره راه ما روشن است.


اعطای این نشان از یک‌سال پیش توسط دولت گذشته‌ی فرانسه به تصویب رسیده بود، توسط سفیر فرانسه در ایران به یقه‌ی ناظری چسبانده شد.


شهرام ناظری دقایقی پس از دریافت نشان به خبرنگار ایسنا گفت، وقتی کشوری در پی شناخت و تحقیق درباره‌ی فرهنگ و ایران است، وقتی تلاش می‌کند که فرهنگی را بشناسد و بشناساند، به‌طور قطع فعالیتش در هر رابطه‌ای تاثیر گذار خواهد بود. سپس با این بیت ادامه داد:



بنال ای بلبل دستان، ازیرا ناله‌ی مستان     میان صخره و خارا اثر دارد، اثر دارد


ناظری عنوان کرد، این نشان، بزرگ‌ترین هدیه‌ای است که طی سه دهه اخیر دریافت کرده‌ام، اجر کارهایی را که در راه معرفی مولانا انجام دادم گرفتم و از این بابت بسیار خوشحالم.


اما پیش از آغاز این مراسم از مدت‌ها پیش مردم پاریس در انتظار شنیدن صدای شرقی خوان مولانا بودند.


یک‌هزارو 200 نفر، صندلی‌هایی را از پیش رزرو کرده بودند تا صدای پاواروتی ایران را بشنوند.


شهرام ناظری قطعاتی از مثنوی‌های مولانا و اشعاری از شفیعی کدکنی را اجرا کرد.


این برنامه ساعت 17 تا 18:30 با تارنوازی داریوش طلایی همراه بود. نوید خاورزمینی هم بر سازهای کوبه‌یی می‌کوبید.


ناظری خواهند:



علت عاشق ز علت‌ها جداست    عشق اسطرلاب اسرار خداست 



عشق آن باشد که حیرانت کند    بی‌نیاز از کفر و ایمانت کند


دوباره خواند این بار از مجموعه‌ی حلاج کدکنی:


در آیینه دوباره نمایان شد:


با ابر گیسوانش در باد،


باز آن سرود سرخ "انا الحق"


ورد زبان اوست.


تو در نماز عشق چه خواندی؟


که سال‌هاست


بالای دار رفتی و این شحنه‌های پیر


از مرده‌ات هنوز


پرهیز می‌کنند.


نام ترا، به رمز


...


در پایان مراسم خبرنگارها ناظری را دوره ‌کرده بودند. عمده‌ی سوال‌هایشان درباره‌ی نشان و تاثیر آن در روابط ایران و فرانسه بود.


او قرار است 15 اکتبر - اول آبان‌ماه سال جاری - برای بزرگداشتی دیگر از مولانا، در فستیوال باربیکین انگلستان بخواند.


در فستیوال باربیکین، محسن نفر - نوازنده‌ی تار، سینا جهان‌آبادی - کمانچه و آلتو کمانچه -، حسین رضایی‌نیا - دف -، سهیل امینی - بربط - و نوید افقح - تنبک - می‌نوازند.

گرفته شده از تارنگاه هنر و موسیقی

 



نظرات دیگران ( )

تا مهرگان داریم به والنتاین نیازی نداریم
نویسنده: فرزند ایران(چهارشنبه 86/7/4 ساعت 1:49 عصر)

تا مهرگان داریم به والنتاین نیازی نداریم

دکتر شاهین سپنتا

اجازه بدهید در آغاز این یادداشت کوتاه بگویم که نه تنها من به هیچ روی با ارزش­های فرهنگ غربی مخالف نیستم، برعکس بر این باورم که فرهنگ همه­ی ملت­ها ارزش­هایی دارد که شایسته­ی ستایش­اند و قطعا فرهنگ کشورهای غربی و حتی عربی هم از این گونه­اند.
اما این هرگز به این معنا نیست که ما به ارزش­های فرهنگی خودمان پشت پا بزنیم و نابخردانه شیفته­ی فرهنگ دیگران شویم. فرهنگ پربار ما ایرانیان سرشار از آیین­های شاد و غرور آفرین است که هر یک به نوبه­ی خود جزیی از میراث معنوی بشری به شمار می­روند و این وظیفه­ی ما ایرانیان را در پاسداشت این میراث ارزشمند بشری از دیگران بیشتر می­کند.

جشن مهرگان خجسته بادمن به آرمان جهانی شدن یا فرهنگ جهانی احترام می­گذارم؛ اما این بدان معنا نیست که بپذیریم تا یک فرهنگ بر دیگر فرهنگ­ها مسلط شود و این ابزاری بشود برای سلطه­ی اقتصادی و سیاسی یک یا چند کشور بزرگ بر دیگر ملت­ها.
جهانی شدن از دیدگاه من یعنی این که همه­ی ملت­ها همچون اعضای یک خانواده، هر آنچه را که دارند بر سر یک سفره­ به گستره­ی جهان بگذارند و هر یک به فراخور نیازشان از آن توشه برگیرند.

همان اندازه که «کریسمس» حق دارد جهانی بشود، «نوروز» همیشه پیروز هم حق دارد که جهانی شود. همان اندازه که «ولنتاین» حق دارد جهانی باشد، «مهرگان» ما نیز حق دارد که جهانی باشد. حال اگر می­بینیم که ما داریم آهسته آهسته آیین­های زیبای خودمان را فراموش می­کنیم و دل به نغمه­های دیگر می­سپاریم از دو حال خارج نیست :
یا ما دچار یک بی­غیرتی عظیم فرهنگی شده­ایم؛ یا در یک خواب عمیق فرهنگی فرو رفته­ایم، وگر نه کدام ملت را سراغ دارید که به این آسانی تن به استعمار فرهنگی بسپارد و صدایش هم در نیاید.
شوربختانه چند سال است که ترویج کنندگان فرهنگ غربی می­کوشند که جشن ولنتاین را به جای جشن کهن و ایرانی مهرگان در ایران ترویج کنند.

«ولنتاین»(Valentine) که «جشن عشاق» یا «روز پسر» نیز نامیده می­شود، همه ساله در 14 ماه فوریه توسط مسیحی­ها گرامی داشته می­شود. 14 فوریه براساس یک باور قرون وسطایی روز جفت گیری پرندگان است.
نکته­ی بسیار مهم دیگر تفاوت بنیادین بین مهرگان و ولنتاین است. مهرگان بر بنیان مهرورزی آگاهانه و خردورزانه و پایدار بر یک پیمان مستحکم اخلاقی بین دو دلداده استوار است. اما ولنتاین بیشتر مروج عشق­های کوچه بازاری و سطحی است.

از سوی دیگر مشهور است که در دهه­ی سوم مسیحی در رم و در زمان امپراتوری «کلادیوس دوم» کشیشی به نام «والنتیوس» یا «وَلنتاین» که بعدها به نام «سنت ولنتاین» یا «ولنتاین مقدس» معروف شد، برخلاف دستور صریح امپراتور، دختران و پسران را به عقد هم درمی­آورد. در آن زمان امپراتور رُم تصور می­کرد که سربازان مجرد، نسبت به سربازان دارای همسر، جنگجویان بهتری هستند، از این روی ازدواج را برای سربازان خود ممنوع کرده بود.
امپراتور از این خودسری ولنتاین رنجید و دستور بازداشت او را صادر کرد. اما ولنتاین در زندان هم بیکار ننشست و به دختر کور زندان بان خود دل بست و در پایین اولین نامه­ی عاشقانه به آن دختر، نوشت: «از طرف ولنتاین تو ...»

چنان که گفته شد، برخی از پژوهشگران بر این باورند که چون در قرون وسطی روز 14 فوریه را روز جفت یابی پرندگان می­دانستند به همین دلیل بعدها که قرار شد روزی را برای عشاق نام­گذاری کنند تاریخ 14 فوریه و نام ولنتاین را در هم آمیختند و آن را روز عشاق نامیدند.

ولی گروه دیگر معتقدند که جشن روز ولنتاین یک رسم قدیمی است که ریشه در یک جشنواره­ی (فستیوال) رومی دارد. رومی­های غیر مسیحی در میانه­ی ماه فوریه که برای آنها آغاز بهار بود یک جشنواره به نام «لوپرکالیا»(LUPERCALIA) داشتند. در بخشی از این جشنواره دخترها نام خود را می­نوشتند و درون جعبه­ای می­انداختند و پس از آن هر پسر یک نام را به صورت شانسی از درون جعبه برمی­داشت. به این ترتیب آن دو در طول جشنواره به عنوان دوست پسر و دوست دختر با هم بودند. البته در مواردی این دوستی به ازدواج هم می­انجامید. بعدها کلیسا تصمیم گرفت که این جشنواره را به نفع خود مصادره کند و به یک جشن مسیحی و یادبود روز اعدام کشیش «سنت ولنتاین» تبدیل کند.

روز ولنتاین تا سده­ی 17 مسیحی هنوز روزی ناشناخته بود. در سده­ی 18 نوشتن پیام­های عاشقانه و ارسال آن به صورت معمول درآمد. امروزه ولنتاین در حقیقت وسیله­ای برای ترویج مسیحیت در کشورهای غیر مسیحی قرار گرفته و مبلغان مسیحی از راه ولنتاین می­خواهند جایی برای خود در دل مردم باز کنند و بسیاری از بازرگانان کشورهای غربی هم می­کوشند تا با بهره برداری از ولنتاین، انواع کارت پستال­های پر زرق و برق و محصولات فانتزی خود را به جوانان کشورهای جهان بفروشند و به کسب و کار خود رونق بیشتر دهند و تبلیغات روی اینترنت و شبکه­های ماهواره­ای تاییدی بر همین نکته است.
گواه این ادعا آمار منتشر شده از فروش انواع هدیه­ی روز ولنتاین از شکلات و گل و کارت گرفته تا دیگر اجناس است. برای نمونه طبق آمار در انگلستان در روز 14 فوریه سال 2001 تنها 22 میلیون پوند صرف خرید گل شده است و از سوی انگلیسی­ها 7 میلیون شاخه گل سرخ و 12 میلیون کارت تبریک ارسال شده است !!!

اما در ایران، چرا ولنتاین این شانس را داشته است که طی چند سال گذشته خود را بر فرهنگ ما تحمیل کند ؟
شاید نقش رسانه­های گروهی داخلی و خارجی در این میان نادیده گرفته شود. اما حقیقت این است که اگر این رسانه­ها به ویژه شبکه­های ماهواره­ای فارسی زبان خارج کشور و یا دوستان وبلاگ نویس، آن قدر که در مورد ولنتاین سخن می­گویند و می­نویسند، یک دهم آن هم در مورد مهرگان سخن می­گفتند امروز جوانان ایرانی که تشنه­ی جشن و شادی هستند، این چنین به آیین­های بیگانه دل نمی­باختند.
در چنین شرایطی اگر مسوولان کشور صلاح می­دیدند و اجازه می­دادند تا جشن مهرگان آزادانه در میان همه­ی مردم کشور به ویژه جوانان فراگیر شود، ضمن اینکه یکی از سنت­های زیبای ایرانی حفظ شده بود، زمینه برای نفوذ اندیشه­ها و سنت­های بیگانه به کشور فراهم نمی­شد و ولنتاین به راحتی جای خالی جشن مهرگان را در دل جوانان ما پر نمی­کرد.

مهرگان روز عشاق در فرهنگ ایرانی است

یکی از آیین­هایی که در روز جشن مهرگان بیش از روزهای دیگر به آن توجه می­شود، مهرورزی و ابراز عشق به همه­ی همنوعان و نزدیکان، بستگان و دوستان است و افراد به آنانی که عشق می­ورزند، هدیه­های گوناگون از جمله دسته­ای گل بنفشه هدیه می­دهند.

مهرگان، این جشن زیبا را پاس بداریم و فراموش نکنیم که تا مهرگان داریم به ولنتاین نیاز نداریم.

و اما در پایان ذکر دو نکته را ضروری می­دانم :

نکته نخست اینکه برخی از دوستان می­کوشند تا روز «جشن اسفندگان»(سپندارمذ) را به عنوان روز ولنتاین ایرانی معرفی کنند. اما نباید فراموش کرد که روز اسفندگان، روز زن در فرهنگ ایرانی است و هیچ ارتباطی با ولنتاین و پیوند مادی بین یک زوج جوان ندارد. هرچند که ممکن است از نظر زمانی (به صورت اتفاقی) نزدیکی داشته باشند.

نکته بسیار مهم دیگر تفاوت بنیادین بین مهرگان و ولنتاین است. مهرگان بر بنیان مهرورزی آگاهانه و خردورزانه و پایدار بر یک پیمان مستحکم اخلاقی بین دو دلداده استوار است. اما والنتاین بیشتر مروج عشق­های کوچه بازاری و سطحی است.



نظرات دیگران ( )

میلادت گرامی
نویسنده: فرزند ایران(یکشنبه 86/7/1 ساعت 3:50 عصر)

درود

ببخشید که دیر به دیر تارنما رو به رو میکنم

سرم خیلی شلوغه الانم فقط اومد تا بگم:

خسرو آواز ایران میلادت گرامی امدیوارم در پناه اهورا همیشه پیروز وسربلندی باشی

 



نظرات دیگران ( )

ظلم آباد 2
نویسنده: فرزند ایران(دوشنبه 86/6/12 ساعت 4:38 عصر)

باور کنید که او خودش را هم دوست نداشت

که خودش نیز عابری بود که به مرده بودن خو کرفته بود

و تمامی شهر نیز به مرده بودن خو گرفته بودند

بی اختیار به یاد کسی افتادیمکه با یک بال آتش و یک بال فریاد

مردم شهری را از غارت خیل تاتارشان بر حذر داشته بود

وبی اختیار افسانه آن مرغ را بیاد آوردیم

((یک بال فریاد و یک بال آتش:

مرغی از اینگونه

سرتاسر شب

بر گرد ن شهر پرواز میکرد

گفتند:

-((این مرغ جادوست

ابلیس این مرغ را بال و پرواز داده است.))

گفتند و آنگاه خفتند.

-یک بال فریاد و یک بلا آتش-

از غارت خیل تاتارشان بر حذر داشت.

فردا که آن شهر خموش

(در حلقه شهر بندان دشمن)

از خواب دوشنه برخاست

دیدند

زان مرغ فریاد و آتش

خاکستری سرد بر جاست))شفیعی کدکنی

و ما نه بر شهادت آن مرغ که بر مردگی خویش گریستیم

و شب همچنان باقی بود

میخواستیم فریاد بزنیم که در این سیاهی و تاریکی

همه چیز دارد به غارت میرود

دریای سیاه به غارت میرود

مزارع سپید به غارت میرود

جنگل سبز به غارت میرود

شهر طلا و سرب به غارت میرود

دریا و کوهها به غارت میرود

و تاریک چشمتان را گرفته و هیچ نمیبیند

وما پرواز کردیم...

در گو شه هایی از شهر صدای شنیدیم

میگفت:

((من از نهایت شب حرف میزنم

من از نهایت تاریکی

و از نهایت تاریکی

واز نهایت شب حرف میزنم

اگر به خانه من آمدی

برای من ای مهربان

چراغ بیار

و یک دریچه که از آن

به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم))فروغ

ولی هیچکس نبود که چراغی بیاورد

هیچکس آورده نبودند ولی همه خاستار بودند

میخواستیم فریاد بزنیم:

از جایتان برخیزید

به خانه ها سر بزنید

شاید حرکتتان

روز سپید را

خورشید زرد را

آب آبی را

جنگل سبز را

بسوی شهرتان کشد

و بوی صیح بوی مرگتان را بپوشاند.

ولی صدای ما به گوش هیچکس نمیرسید

و شب همچنان باقی بود...

. ما پرواز کردیم

کسی را دیدم که میخواست از شب بگریزد

ار تاریکی بگریزد

از غم بگریزد

و دیگران را به یاری میخواند

تا بتوانند صبح را در جایی دیگر بیابند

میگفت:

(( یکدم درنگ کن صدا صدای آب است

. لحظه لحظه جاری شدن......

درد درد نگفتن است

دردِ نتوانستن.

آرام بیا

آرام بیا و یکدم اینجا بمان

که شب در کمین است

و لحظه لحظه دیر پایی......

اگر قناریها چون وزغ میخوانند

اگر پرستو ها به زاغ میمانند

درنگ مکن که زمان

زمان ماندن نیست

ومرا تاب بی تو رفتن.....

بیا

بیا که آب جاری است

درخت در سبزی و من در دلتنگی))



نظرات دیگران ( )

کنسرت گروه شمس
نویسنده: فرزند ایران(یکشنبه 86/5/28 ساعت 8:31 عصر)

 گروه شمس به مناسبت سال جهانی مولانا از 6 تا 8 شهریور ماه در کاخ سعد آباد به اجرای قطعاتی با اشعار مولانا با همراهی گروهی از سماع گران قونیه می پردازد.
به گزارش سایت خانه ،کیخسرو پور ناظری در نشستی با خبرنگاران که در محل خانه برگزار شد در این باره گفت: «با وجودی که هشت ماه از سال مولانا می گذرد، هیچ مرکز و یا سازمانی اقدام به برگزاری مراسمی برای مولانا نکرده است در حالی که ما می خواهیم به همه بگوئیم این شاعر ایرانی بوده نه رومی یا ترک اما هیچ کس قدمی برای بزرگداشتش بر نمی دارد. تنها خانه موسیقی و گروه شمس به تنهایی اقدام به برگزاری این برنامه کردند.»
سرپرست گروه شمس ادامه داد: «این برنامه با همخوانی گروه هم آوازان و خوانندگی فرشاد جمالی برگزار می شود. بخشی از برنامه سنتی و بخشی دیگر تنبور نوازی است. علاوه بر اعضای گروه شمس سه سماع نواز از قونیه و یک نی زن و از کشور ارمنستان یک نوازنده ویولنسل و چنگ گروه را همراهی می کنند.»
طهمورث پور ناظری نیز با اشاره به اینکه قرار بود این برنامه در کاخ نیاوران و در مرداد ماه برگزار شود گفت: «به دلیل مشکلاتی ناچار شدیم تاریخ برنامه را تغییر دهیم و چون برنامه با سماع همراه بود به فضای بازی نیاز داشت که سن وزارت کشور که کوچک بود، نمی توانست محل مناسبی برای اجرای سماع باشد. به همین دلیل فضای باز کاخ سعد آباد را برای این کار انتخاب کردیم.»
او همچنین ادامه داد: «برنامه های گروه شمس بر اساس نو آوری و ابداعات ریخته می شود طوری که سعی می کنیم در هر کدام از برنامه ها یک کار تازه و نو را عرضه کنیم. مثلا در این برنامه علاوه بر اینکه سماع خود نوعی فضای جذاب عرفانی به وجود می آورد، دو ساز قدیم و باستانی تنبور و چنگ در کنار هم قرار می گیرد و به نوازندگی می پردازد.»
پور ناظری سپس به اجرای قبلی گروه شمس به همراهی ارکستر سمفونیک اکراین اشاره و از بی مهری و کم لطفی مطبوعات گلایه کرد: «این حرکت و تلفیق یک کار تازه بود و برای اولین بار چنین ترکیبی از گروه سنتی ایرانی و گروه موسیقی اروپائی تشکیل می شد، اما مطبوعات انتقاد های تندی از این برنامه کردند در حالی که ما انتظار داشتیم از ما حمایت کنند و در نظر بگیرند که چنین برنامه ای برای اولین بار است که برگزار می شود.»

گروه موسیقی تنبور شمس به زودی بخش دوم کنسرت قبلی را به صورت آلبوم به بازار می فرستد. موسیقی این بخش توسط ارکستر اکراین در این کشور ضبط شده است و حمید رضا نوربخش خواننده این گروه نیز آن را در استودیو اجرا می کند. آلبوم و مجموعه تصویری این کنسرت نیز به پس از اجرای برنامه به بازار عرضه می شود.
این گروه پس از این برنامه برای برگزاری تور کنسرت به امریکا سفر می کند تا در ده ایالت این کشور به اجرای برنامه بپردازد. بیشتر این برنامه ها به دعوت دانشگاه ها و مراکز علمی انجام می شود و احتمال دارد به مناسبت سال مولانا کنسرتی مولانا که در تهران اجرا می شود نیز در امریکا به اجرا در آید.

 منبع:خانه موسیقی



نظرات دیگران ( )

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
شب دشوار
[عناوین آرشیوشده]

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| مطالب بایگانی شده ||
خنیای ایرانی
درددل
چامه
گوناگون
ایران
زمستان 1386
پاییز 1386

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
پارسی وار
فرزند ایران
فرزندی تنها در سرزمینی پاک وامدار مام میهن پارسی وار زیستن را برگزیدم چون راه راستی را در آن دیدم ای اهورای بزرگ تو تنهای یاور من در این زمانه بیدادگری مرا یاری کن

|| لوگوی وبلاگ من ||
پارسی وار

|| لینک دوستان من ||
دانستنیها
سوما
کیهان کلهر
دست نوشته های الکس
سوشیانت
همه چیز اینجاست
شکسته ساز
مشتاقان شهرام ناظری
ایمانا
شمس پرنده

|| لوگوی دوستان من ||


|| اوقات شرعی ||