• وبلاگ : پارسي وار
  • يادداشت : حاصل انقلاب با شكوه؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    درود در پاسخ دوست گرامي " پژمان " اشعار شاملو زيباست هر چند که بعضي اوقات زياد تلخ ميشود. با شما موافقم من و شما گناهکاريم. چون در زمانيکه نبوده ايم پدر ها و مادرهايمان به حکومتي فاسد راي داده اند. گناه من و شما زندگي در اين دوران است. من دست نوشته دارم و داشتان نويسي بلد نيستم. داستاني که بر پايه حقيقت نباشه بيشتر شبيه قصه مادربزرگ هاست. شاد باشيد.
    درود خوبي ؟ اينها ادامه داره ! به چيزهاي والاتري فکر کن. دوستي ميگفت ايرانويران است ... به او گفتم ايران جاويدان ! چون ما هستيم که بر اين خاک راه مي رويم.همينکه در ايرانم احساس غرور ميکنم. ميبيني ! دوست دارند که ما زشت باشيم ودل به زشتي ببنديم. چگونه ممکن است در ايران آريائي زشتي بر بدي فائق آيد؟ تو به من بگو Www.Soshianet.ir

    كودكان شكوفه افسانه دوزخ را تجربه كردند

    تكبير برادر ......

    اين شعري بود از احمد شاملو كه با افكار من و تو هم خواني داره ....

    اما كه اين حكومت رو حاكم كرده ...

    آره تلخ ولي باور كن اين من و تو هستيم كه گناه كاريم ...

    گرگ وظيفه اش دريدن اما نبياد تن عور و برهنه رو جلوي دندانش قرار مي داديم . نبياد در داستان درون مايه رو مستقيمم گويي مي كردي ...

    بعضي جملات آن داستاني نداشت و داستان رو ضعفيت مي كرد

    لحن مزخرفي که ميرفت روي اعصاب من ...

    اين جور جملات ضربه مي زند...

    اميد وارم انتقاد من نارحتت نكنه ...

    خوشحال مي شم به من سري بزني

    پژمان پاكدل عضو انجمن داستان نويسان ايران

    درود...

    از اينكه به تارنگاه من سر زدي،سپاسگذارم.

    گفته بودي كه اين داستان خودم بود يا نه؟...بايد بگويم كه چيزي جز زندگي خودم را نمينويسم...زندگي آدمهاي دچار روزمرگي...و من ميانشان تنها گير افتاده ام.هر نوشته من ريشه در زندگي خودم دارد.

    كاش آدمهاي دور برم اين اندازه يكنواخت و بي آماج نبودند كه اكنون من تنها ترين تنها باشم...

    فردا نيز خورشيد خواهد دميد...