تا مهرگان داریم به والنتاین نیازی نداریم
دکتر شاهین سپنتا
اجازه بدهید در آغاز این یادداشت کوتاه بگویم که نه تنها من به هیچ روی با ارزشهای فرهنگ غربی مخالف نیستم، برعکس بر این باورم که فرهنگ همهی ملتها ارزشهایی دارد که شایستهی ستایشاند و قطعا فرهنگ کشورهای غربی و حتی عربی هم از این گونهاند.
اما این هرگز به این معنا نیست که ما به ارزشهای فرهنگی خودمان پشت پا بزنیم و نابخردانه شیفتهی فرهنگ دیگران شویم. فرهنگ پربار ما ایرانیان سرشار از آیینهای شاد و غرور آفرین است که هر یک به نوبهی خود جزیی از میراث معنوی بشری به شمار میروند و این وظیفهی ما ایرانیان را در پاسداشت این میراث ارزشمند بشری از دیگران بیشتر میکند.
من به آرمان جهانی شدن یا فرهنگ جهانی احترام میگذارم؛ اما این بدان معنا نیست که بپذیریم تا یک فرهنگ بر دیگر فرهنگها مسلط شود و این ابزاری بشود برای سلطهی اقتصادی و سیاسی یک یا چند کشور بزرگ بر دیگر ملتها.
جهانی شدن از دیدگاه من یعنی این که همهی ملتها همچون اعضای یک خانواده، هر آنچه را که دارند بر سر یک سفره به گسترهی جهان بگذارند و هر یک به فراخور نیازشان از آن توشه برگیرند.
همان اندازه که «کریسمس» حق دارد جهانی بشود، «نوروز» همیشه پیروز هم حق دارد که جهانی شود. همان اندازه که «ولنتاین» حق دارد جهانی باشد، «مهرگان» ما نیز حق دارد که جهانی باشد. حال اگر میبینیم که ما داریم آهسته آهسته آیینهای زیبای خودمان را فراموش میکنیم و دل به نغمههای دیگر میسپاریم از دو حال خارج نیست :
یا ما دچار یک بیغیرتی عظیم فرهنگی شدهایم؛ یا در یک خواب عمیق فرهنگی فرو رفتهایم، وگر نه کدام ملت را سراغ دارید که به این آسانی تن به استعمار فرهنگی بسپارد و صدایش هم در نیاید.
شوربختانه چند سال است که ترویج کنندگان فرهنگ غربی میکوشند که جشن ولنتاین را به جای جشن کهن و ایرانی مهرگان در ایران ترویج کنند.
«ولنتاین»(Valentine) که «جشن عشاق» یا «روز پسر» نیز نامیده میشود، همه ساله در 14 ماه فوریه توسط مسیحیها گرامی داشته میشود. 14 فوریه براساس یک باور قرون وسطایی روز جفت گیری پرندگان است.
نکتهی بسیار مهم دیگر تفاوت بنیادین بین مهرگان و ولنتاین است. مهرگان بر بنیان مهرورزی آگاهانه و خردورزانه و پایدار بر یک پیمان مستحکم اخلاقی بین دو دلداده استوار است. اما ولنتاین بیشتر مروج عشقهای کوچه بازاری و سطحی است.
از سوی دیگر مشهور است که در دههی سوم مسیحی در رم و در زمان امپراتوری «کلادیوس دوم» کشیشی به نام «والنتیوس» یا «وَلنتاین» که بعدها به نام «سنت ولنتاین» یا «ولنتاین مقدس» معروف شد، برخلاف دستور صریح امپراتور، دختران و پسران را به عقد هم درمیآورد. در آن زمان امپراتور رُم تصور میکرد که سربازان مجرد، نسبت به سربازان دارای همسر، جنگجویان بهتری هستند، از این روی ازدواج را برای سربازان خود ممنوع کرده بود.
امپراتور از این خودسری ولنتاین رنجید و دستور بازداشت او را صادر کرد. اما ولنتاین در زندان هم بیکار ننشست و به دختر کور زندان بان خود دل بست و در پایین اولین نامهی عاشقانه به آن دختر، نوشت: «از طرف ولنتاین تو ...»
چنان که گفته شد، برخی از پژوهشگران بر این باورند که چون در قرون وسطی روز 14 فوریه را روز جفت یابی پرندگان میدانستند به همین دلیل بعدها که قرار شد روزی را برای عشاق نامگذاری کنند تاریخ 14 فوریه و نام ولنتاین را در هم آمیختند و آن را روز عشاق نامیدند.
ولی گروه دیگر معتقدند که جشن روز ولنتاین یک رسم قدیمی است که ریشه در یک جشنوارهی (فستیوال) رومی دارد. رومیهای غیر مسیحی در میانهی ماه فوریه که برای آنها آغاز بهار بود یک جشنواره به نام «لوپرکالیا»(LUPERCALIA) داشتند. در بخشی از این جشنواره دخترها نام خود را مینوشتند و درون جعبهای میانداختند و پس از آن هر پسر یک نام را به صورت شانسی از درون جعبه برمیداشت. به این ترتیب آن دو در طول جشنواره به عنوان دوست پسر و دوست دختر با هم بودند. البته در مواردی این دوستی به ازدواج هم میانجامید. بعدها کلیسا تصمیم گرفت که این جشنواره را به نفع خود مصادره کند و به یک جشن مسیحی و یادبود روز اعدام کشیش «سنت ولنتاین» تبدیل کند.
روز ولنتاین تا سدهی 17 مسیحی هنوز روزی ناشناخته بود. در سدهی 18 نوشتن پیامهای عاشقانه و ارسال آن به صورت معمول درآمد. امروزه ولنتاین در حقیقت وسیلهای برای ترویج مسیحیت در کشورهای غیر مسیحی قرار گرفته و مبلغان مسیحی از راه ولنتاین میخواهند جایی برای خود در دل مردم باز کنند و بسیاری از بازرگانان کشورهای غربی هم میکوشند تا با بهره برداری از ولنتاین، انواع کارت پستالهای پر زرق و برق و محصولات فانتزی خود را به جوانان کشورهای جهان بفروشند و به کسب و کار خود رونق بیشتر دهند و تبلیغات روی اینترنت و شبکههای ماهوارهای تاییدی بر همین نکته است.
گواه این ادعا آمار منتشر شده از فروش انواع هدیهی روز ولنتاین از شکلات و گل و کارت گرفته تا دیگر اجناس است. برای نمونه طبق آمار در انگلستان در روز 14 فوریه سال 2001 تنها 22 میلیون پوند صرف خرید گل شده است و از سوی انگلیسیها 7 میلیون شاخه گل سرخ و 12 میلیون کارت تبریک ارسال شده است !!!
اما در ایران، چرا ولنتاین این شانس را داشته است که طی چند سال گذشته خود را بر فرهنگ ما تحمیل کند ؟
شاید نقش رسانههای گروهی داخلی و خارجی در این میان نادیده گرفته شود. اما حقیقت این است که اگر این رسانهها به ویژه شبکههای ماهوارهای فارسی زبان خارج کشور و یا دوستان وبلاگ نویس، آن قدر که در مورد ولنتاین سخن میگویند و مینویسند، یک دهم آن هم در مورد مهرگان سخن میگفتند امروز جوانان ایرانی که تشنهی جشن و شادی هستند، این چنین به آیینهای بیگانه دل نمیباختند.
در چنین شرایطی اگر مسوولان کشور صلاح میدیدند و اجازه میدادند تا جشن مهرگان آزادانه در میان همهی مردم کشور به ویژه جوانان فراگیر شود، ضمن اینکه یکی از سنتهای زیبای ایرانی حفظ شده بود، زمینه برای نفوذ اندیشهها و سنتهای بیگانه به کشور فراهم نمیشد و ولنتاین به راحتی جای خالی جشن مهرگان را در دل جوانان ما پر نمیکرد.
مهرگان روز عشاق در فرهنگ ایرانی است

یکی از آیینهایی که در روز جشن مهرگان بیش از روزهای دیگر به آن توجه میشود، مهرورزی و ابراز عشق به همهی همنوعان و نزدیکان، بستگان و دوستان است و افراد به آنانی که عشق میورزند، هدیههای گوناگون از جمله دستهای گل بنفشه هدیه میدهند.
مهرگان، این جشن زیبا را پاس بداریم و فراموش نکنیم که تا مهرگان داریم به ولنتاین نیاز نداریم.
و اما در پایان ذکر دو نکته را ضروری میدانم :
نکته نخست اینکه برخی از دوستان میکوشند تا روز «جشن اسفندگان»(سپندارمذ) را به عنوان روز ولنتاین ایرانی معرفی کنند. اما نباید فراموش کرد که روز اسفندگان، روز زن در فرهنگ ایرانی است و هیچ ارتباطی با ولنتاین و پیوند مادی بین یک زوج جوان ندارد. هرچند که ممکن است از نظر زمانی (به صورت اتفاقی) نزدیکی داشته باشند.
نکته بسیار مهم دیگر تفاوت بنیادین بین مهرگان و ولنتاین است. مهرگان بر بنیان مهرورزی آگاهانه و خردورزانه و پایدار بر یک پیمان مستحکم اخلاقی بین دو دلداده استوار است. اما والنتاین بیشتر مروج عشقهای کوچه بازاری و سطحی است.