
بهمن روز از بهمن ماه برابر با دوم بهمن در گاهشماری ایرانی
فرخش باد و خداوند فرخنده کناد عید فرخنده و بهمنجه و بهمن مه را
فرخی سیستانی
جشنی در ستایش و گرامیداشت بهمن در اوستایی «وُهومَنَه»(vohu-manah) و در پهلوی «وَهمَن» به مانک «اندیشهی نیک».
بخش نخست این واژه «وُهُو» از ونگهو (Vanghu) اوستایی که صفت است به مانک خوب و نیک، که در فارسی هخامنشی «وَهو»(Vahu) و در سانسکریت «وسو»(Vasu) خوانده میشود، در پهلوی «وه»(Veh) و در فارسی «به» شده است.
بخش دوم «منه»(Manah) برابر است با واژهی سانسکریت «منس»(Manas) که در پهلوی «منیشن»(Menishn) ودر فارسی «منش» شده است.
در این روز آشی به نام «آش بهمنگان» یا «آش دانگو» به صورت گروهی پخته میشده است که نام «دانگو» یا «دانگی» برگرفته از همین سنت اشتراکی آن است.
ابوریحان بیرونی در کتاب «التفهیم» دربارهی بهمنجه مینویسد :
«بهمنجه بهمن روز است از بهمن ماه، ایرانیان در این روز بهمن سفید (نام گیاهی است که در کرانهی خراسان و جاهای دیگر ایران میروید) با شیر خالص پاک میخورند و میگویند حافظه را زیاد میکند و فراموشی را از بین میبرد، ولی در خراسان هنگام این جشن مهمانی میکنند و بر دیگی که در آن از هر دانهی خوردنی و گوشت حیوان حلال گوشت و تره و سبزیها پدیدار است، خوراک میپزند و به مهمانان خود میدهند و برای هریک از دادههای خدا سپاس به جای میآورند.»
در «آثارالباقیه» نیز آورده است :
«بهمن ماه روز دوم آن روز بهمن، عید است که براى توافق دو نام آن را بهمنجه نامیدهاند، بهمن نام فرشتهی موکل بر بهایم است که بشر به آنها براى عمارت زمین و رفع حوایج نیازمند است و مردم فارس در دیگهایى از جمیع دانههاى ماکول با گوشت غذایى مىپزند و آن را با شیر خالص مىخورند و مىگویند که حافظه را این غذا زیاد مىکند و این روز را در چیدن گیاهان و کنار رودخانهها و جوىها و روغن گرفتن و تهیهی بخور و سوزاندنىها خاصیتى مخصوص است و بر این گمانند که جاماسب وزیر گشتاسب این کارها را در این روز انجام مىداد و سود این اشیا در این روز بیشتر از دیگر روزهاست.»
در ترجمهی «خرده اوستا» نیز بر موکل بودن بهمن بر پهارپایان اشارهای شده است بدینہگونه که : «در جشن بهمنگان، برای اینکه امشاسپند بهمن در جهان مادى نگهبان چارپایان سودمند است، از خوردن گوشت پرهیز مىکنند.»

شاعر نامدار ایرانی در قرن ? ام «على بن توسى» (اسدى توسى) در کتاب لغتنامهی خود (لغت فرس) زیر کلمهی بهمنجه مىنویسد:
«بهمنجه رسم عجم است، چون دو روز از ماه بهمن مى گذشت بهمنجه مى کردند و این عیدى بود که در آن روز خوراک مىپختند و بهمن سرخ و زرد بر سر کاسهها مىافشاندند.»
چنان که از نوشتار ابوریحان و اسدی توسی برمیآید گیاهی هم به نام امشاسپند بهمن خوانده میشود که در بهمن ماه یا زمستان باز میشود و در پزشکی این گیاه معروف است و در تحفهی حکیم مؤمن و بحرالجواهر، بیخی سفید یا سرخ رنگ مانند زردک و خوشبو با اندک صلابت و کجی و خارناک تعریف شده است.
همین گیاه است که در فرانسه (Behen) خوانده میشود و در گذشته ریشهی آن را به نام بهمن سرخ و بهمن سفید در داروخانههای اروپا به کار میبردند.

انوری گوید :
بعد ما کز سر عشرت همه روز افکندی سخن رفتن و نا رفتن ما در افواه
اندر آمد ز در حجرهی من صبحدمی روز بهمنجه یعنی دوم بهمن ماه
عثمان مختاری شاعر سدهی ششم نیز میگوید :
بهمنجه است خیز و می آرای چراغ ری تا برچینیم گوهر شادی ز گنج می
این یک دومه سپاه طرق را مدد کنیم تا بگذرد ز صحرا فوج سپاه دی
گرفته شده از تارنمای آریابوم